دوستی با استهزاگران (قرآن)در قرآن کریم به حرمت ایجاد روابط دوستی، با استهزاء کنندگان احکام و شعایر دینی اشاره شده است. ۱ - حرمت دوستی با استهزاگران دیندر آیه ۵۷ سوره مائده حرمت ایجاد روابط دوستی، با استهزا کنندگان احکام و شعایر دینی اشاره شده است: «یا ایها الذین آمنوا لا تتخذوا الذین اتخذوا دینکم هزوا ولعبا من الذین اوتوا الکتاب من قبلکم والکفار اولیاء واتقوا الله ان کنتم مؤمنین؛ای کسانی که ایمان آوردهاید کسانی را که دین شما را به ریشخند و بازی گرفتهاند (چه) از کسانی که پیش از شما به آنان کتاب داده شده و (چه از) کافران دوستان (خود) مگیرید و اگر ایمان دارید از خدا پروا دارید.» ۱.۱ - فلسفه حکمدر این آیه بار دیگر خداوند به مؤمنان دستور میدهد که از انتخاب منافقان و دشمنان به عنوان دوست بپرهیزید، منتها برای تحریک عواطف آنها و توجه دادن به فلسفه این حکم، چنین میفرماید: "ای کسانی که ایمان آوردهاید آنها که آئین شما را به باد استهزاء و یا به بازی میگیرند، چه آنها که از اهل کتابند و چه آنها که از مشرکان و منافقانند، هیچیک از آنان را به عنوان دوست انتخاب نکنید". باید توجه داشت که" هزو" (بر وزن قفل) به معنی سخنان یا حرکات مسخره آمیزی است که برای بی ارزش نشان دادن موضوعی انجام میشود. و به طوری که " راغب" در کتاب مفردات میگوید: بیشتر به شوخی و استهزایی گفته میشود که در غیاب و پشت سر دیگری انجام میگیرد، اگر چه گاهی هم به شوخیها و مسخرههایی که در حضور انجام میگیرد به طور نادر اطلاق میشود. لعب معمولا به کارهایی گفته میشود که غرض صحیحی در انجام آن نیست و یا اصلا بی هدف انجام میگیرد و بازی کودکان را که لعب مینامند نیز از همین نظر است. ۲ - مسخره کنندگان نماز و اذاندر آیه ۵۷ و ۵۷سوره مائده حرمت روابط دوستانه با مسخره کنندگان دین خدا، نماز و اذان اشاره شده است: «یـایها الذین ءامنوا لا تتخذوا الذین اتخذوا دینکم هزوا ولعبـا من الذین اوتوا الکتـب من قبلکم و الکفار اولیاء... • و اذا نادیتم الی الصلوة اتخذوها هزوا و لعبـا... ؛ ؛ای کسانی که ایمان آوردهاید کسانی را که دین شما را به ریشخند و بازی گرفتهاند (چه) از کسانی که پیش از شما به آنان کتاب داده شده و (چه از) کافران دوستان (خود) مگیرید و اگر ایمان دارید از خدا پروا دارید؛ و هنگامی که (به وسیله اذان مردم را) به نماز میخوانید آن را به مسخره و بازی میگیرند زیرا آنان مردمیاند که نمیاندیشند.» ۲.۱ - دوستی با مسخره کنندگان نماز و اذاناین آیات از دوستی کفار و اهل کتابی که خدا و آیات خدا را استهزا میکنند نهی میکند و زشتیها و صفات پلید آنان و عهدشکنیشان را نسبت به خدا و مردم بر میشمرد و در ضمن مردم مسلمان را به رعایت عهد و پیمان تحریک نموده و نقض عهد و پیمان شکنی را مذمت میکند و با اینکه ممکن است شان نزول آنها مختلف باشد لیکن همه دارای یک سیاقند. " یا ایها الذین آمنوا لا تتخذوا الذین اتخذوا دینکم... " راغب گفته است" هزو" به معنای مزاحی است که در غیاب کسی و یا پنهان از چشم او انجام شود، و گاهی هم این کلمه اطلاق میشود به شوخیهایی که نظیر مزاح علنی است و در باره" لعب" هم میگوید وقتی گفته میشود: " لعب فلان- فلانی لعب کرد" که کاری را بدون اینکه غرض صحیحی از آن در نظر داشته باشد انجام دهد و معلوم است که وقتی چیزی را به باد مسخره میگیرند که دارای وصفی باشد که داشتن آن وصف آن را از نظرها ساقط و غیر قابل اعتنا کند و اشخاص برای این، آن را مسخره میکنند که به سایرین بفهمانند که آن چیز در نظرهایشان غیر قابل اعتنا است، و آنان آن چیز را به بی اعتنایی تلقی کردهاند و همچنین است" لعب " یعنی وقتی چیزی را بازیچه میگیرند که هیچ گونه استفاده عقلایی از آن برده نشود، مگر اینکه غرض صحیح و عقلایی متعلق شود به یک امر غیر حقیقی مانند تفریح و ورزش. بنا بر این اگر مردمی دینی از ادیان را استهزا میکردهاند خواستهاند بگویند که این دین جز برای بازی و اغراض باطل به کار دیگری نمیخورد، و هیچ فایده عقلایی و جدی در آن نیست، و گرنه کسی که دینی را حق میداند و شارع آن دین و داعیان بر آن و مؤمنین به آن را در ادعا و عقیده مصاب و جدی میداند و به آنان و عقیده شان به نظر احترام مینگرد، هرگز آن دین را مسخره و بازیچه نمیگیرد، پس اینکه میبینیم در صدر اسلام کسانی دین اسلام را مسخره میکردهاند میفهمیم که آنان هم اسلام را یک امر واقعی و جدی و قابل اعتنا نمیدانستهاند. ۲.۲ - نهی از محبت کفاراز آیه شریفه چند چیز میتوان استفاده کرد: اولا- علت نهی این بوده است که چون دوستی بین دو طایفه باعث اختلاط ارواح آنان است، و هرگز بین دو طایفه که یکی مقدسات و معتقدات دیگری را مسخره میکند دوستی و صمیمیت بر قرار نمیماند، از این رو مسلمین باید دوستی کسانی را که اسلام را سخریه میگیرند ترک کنند، و زمام دل و جان خود را بدست اغیار نسپارند، و گرنه اختلاط روحی که لازمه دوستی است باعث میشود اینان عقاید حقه خود را از دست بدهند. ثانیا- تناسبی که در مقابله جمله" یا ایها الذین آمنوا" با جمله" الذین اتخذوا" است و نیز نکتهای که در اضافه دین مسلمین در کلمه" دینکم" هست آن چرایی را که گفته شد روشن میسازد. ثالثا- نکته دیگری که از آیه استفاده میشود اینست که در جمله" و اتقوا الله ان کنتم مؤمنین" چیزی نظیر تاکید برای نهی در جمله" لا تتخذوا" وجود دارد که نهی و علتش را تاکید میکند، در حقیقت جمله" لا تتخذوا" را به عبارت عمومی تری تاکید کرده، میفرماید: مؤمن و کسی که متمسک به ریسمان و دست آویز ایمان شده دیگر معنا ندارد راضی شود به اینکه اغیار، دین او و آنچه را که او به آن ایمان دارد مورد سخریه و استهزا قرار دهند. پس این مسلمین اگر ایمان به خدا دارند یعنی راستی اسلام را دین خود- نه وسیله گذراندن امر دنیایشان- میدانند چارهای در کار خود جز تقوا و پرهیز از دوستی با کفار ندارند. ۳ - پانویس۴ - منبعفرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «دوستی با استهزاگران ». |